سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پیوند مقدس


ساعت 2:28 عصر یکشنبه 85/8/14

معبود قشنگم مدتهاست که تارهای قلبم از احساس واقعی نسبت به تو نمی لرزد و این حقیقت تلخ مدام رگهای احساسم را متورم می کند. من از سرزمین زمینی ها می آیم، از لذت لیموئی گناه، از شبهای تنهایی وجدان، از مراسم تشییع جنازه عرفان.

معبودم من از سرزمین خاکستری ها می آیم و تو، تو که سراپا نوری و تو که مطلقی من را، خاکستر آتش گناهان را به این سرزمین خالی و عاری از کثافت به سرزمینی که سپیده اش با صور اسرافیل و غروبش با نیایش جبرئیل آغاز می شود و من خودخواه، من زود باور، که با دو نماز فریفته شده و خود را آدم حساب کردم.

معبودم در تمام این شبها و روزها به دنبال یک غار تنهایی گشتم نه مثنوی، نه غزل، نه حافظ، هیچ کدام غار من نشدند. ولی تو می دانی از یاد برده بودم که همه ی مثنوی ها، همه ی مولاناها، همه ی حافظ ها، همه ی لقمان ها، همه و همه در آغوش تو به سرزمین نور و آئینه رسیدند و من هنوز با حسی بیرونی احساس درونیم را ذره ذره آب کردم.

خدایا هر بار در ذهنم به خودم گفتم ای آدم تو را خوانده اند تو با همه متفاوتی تو مال عرشی امانبودم.... 


¤ نویسنده: آقا سید

نوشته های دیگران ( )

3 لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
0
:: بازدید دیروز ::
0
:: کل بازدیدها ::
21768

:: درباره من ::

پیوند مقدس

آقا سید
الهی! همه دوتایند و تو یکتا

:: لینک به وبلاگ ::

پیوند مقدس

:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

آنچه زنان باید بدانند[3] . متنوع .

:: آرشیو ::

پاییز 1385

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

هدایت نور

:: لوگوی دوستان من::



::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::

 

:: موسیقی ::